مرحوم حاج شیخ محمّد جعفر جوادی در عالم کشف یا شهود
خدمت حضرت بقیّة الله أرواحنا فداه مشرّف شده
آن حضرت را بسیار غمگین می بیند. از حال آن بزرگوار سؤال می کند. می فرمایند:
«دلم خون است! دلم خون است! ...»
یکی از علمای وارسته و برجسته ی نجف به کربلای معلّی مشرّف می شود
و در حرم مطهّر حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام به محضر
حضرت مهدی أرواحنا فداه شرف یاب می گردد.
امام زمان علیه السّلام به او می فرمایند:
«فلانی، ببین این جا که (در کنار ضریح جدّ غریبم و زیرگنبد طلای آن)
دعا مستجاب است. مردم به فکر من نیستند و برای فرج من دعا نمی کنند.»
سپس آن حضرت تصرّف ولایی می فرمایند و آن عالِم ربّانی خواسته های مردم را
می شنود که هر کدام برای حوایج خصوصی خود دعا می کنند. امام علیه السّلام می فرمایند:
«شنیدی؟! حتّی یک نفر از این زائرین نگفت:
خدایا، فرج مهدی را برسان!»
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها...