سرویس بینالملل فردا: روزنامه عرب زبان «السفیر» در مقاله ای تحلیلی به قلم «سمیر تنیر» به بررسی کارنامه سیاه «باراک اوباما» و پیامدهای منفی دوره ریاست جمهوری وی پرداخت. حضور اوباما در کاخ سفید دغدغه های زیادی را برای مردم ایالات متحده به وجود آورده بود. مردم آمریکا می خواستند بدانند رئیس جمهور منتخب آنها چه تفاوتهای عدیده ای با بوش پسر دارد. البته اوباما سعی کرده بود در دوران مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸ خود را فردی کاملا متفاوت از بوش نشان دهد اما بعدها از بیان وجود اشتراک خود با بوش پسر واهمهای نداشت.
تبعیض اجتماعی علیه سیاهان
وقتی آمریکا، «باراک اوباما» را به عنوان رئیس جمهوری منتخب این کشور اعلام کرد در واقع روشنفکری را انتخاب کرده بودند که کودکی خود را در اندونزی طی کرده بود و تحصیلات خود را در آمریکا به پایان رسانده و مدرک حقوق خود را از دانشگاه «هاروارد» دریافت کرده بود. ولی به عنوان یک آمریکایی آفریقایی تبار در جامعه ای که افکار نژادپرستانه و تبعیض و محرومیت اقلیتهای نژادی در آن نمود دارد، از این تعصبات رنج برد. اوباما به عنوان فردی که اقلیت نژادی محسوب میشد و از وجود حس برترجویی اکثریت سفید پوستان عذاب میکشید، بدین سبب از او انتظار نمیرفت که مشعل نژادپرستانه ناسیونالیسم افراطی آمریکا را به دست بگیرد، که این مسأله به خودی خود، منشأ تفاوت بین شخصیت اوباما را از «جرج دبلیو بوش» رئیس جمهوری متعصب سابق آمریکا که ولع جنگ و خونریزی داشت، را تشکیل میدهد!
باراک اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور سیاه پوست در تاریخ آمریکا وعدههای زیادی را به سیاه پوستان داد، وعدههایی همانند پایان تبعیضهای اجتماعی علیه سیاهان، عدالت در جایگاه و مناصب اجتماعی، افزایش درآمد و چندین مورد دیگر که هیچکدام به واقعیت نپیوست.
اوباما جنگطلبی همانند بوش
اوباما خود را به عنوان فردی بشر دوست که دارای حس اخلاقی والایی است معرفی کرد و تصریح کرده بود در دوره ریاست جمهوری خود به سلسله جنگهای جرج بوش پایان خواهد داد؛ ولی نه تنها خط پایانی برای جنگهای متعصبانه قرار نداد بلکه حتی سعی کرد آنها را با روشها و طرحهای جدید دنبال کند و در برابر درد و مصیبت مردم کشورهایی که قربانی سیاستهای ضدبشری آمریکا شدند باخونسری تمام برخورد کرد. به نظر میرسید باید با آمدن اوباما جنگ عراق و افغانستان متوقف شود ولی در زمان ریاست جمهوری وی تعداد شبه نطامیان عراق و سوریه فزونی گرفت، ارتش روسیه برای نخستین بار وارد خاورمیانه شد و جنگ سوریه تبعات و پیامدهای مخرب فراوانی را به دنبال داشت که شامل افزایش تعداد کشته شدگان، تخریب و ویرانی، و در نهایت موج گسترده مهاجرت که منجر به آواره شدن میلیونها نفر شد.
اوباما واژه «وجهه بین المللی» را مورد تمسخر قرار میدهد و میگوید خودِ این واژه آمریکا را به جنگهایی که مد نظرش نبوده مجبورکرده است؛ مداخله نظامی آمریکا در امور کشورهای دیگر در طول تاریخ، پدیده جالبی نیست. و در این زمینه کافیست به این نکته اشاره شود که واشنگتن از رژیمهای مستبد نظامی بویژه در جنوب آمریکا حمایت میکرد و همچنین سازمانهای اطلاعاتی این کشور تلاش میکردند تا طرحهای کودتای برخی دولتها را خنثی کنند همانگونه که در ایران زمان سرنگونی دولت مصدق رخ داد و در سال 1963سازمان سیا کودتایی فاشیستی و خونین در عراق انجام داد و دولت ملی عراق را ساقط کرد و عبدالکریم قاسم رئیس جمهوری وقت عراق را ترور کرد. خسارت ناشی از عدم وجهه بین المللی آمریکا و مداخله در امور دیگر کشورها منجر به انزوای بین المللی این کشور خواهد شد.
اوباما، «وینستون چرچیل» نیست که با وجود اقتدار «هیتلر» باز هم در برابر او ایستادگی کرد. اوباما مانند یک عروسک خیمه شب بازی است که در تصمیمات خود ثبات ندارد و نمیتواند تصمیمات قطعی بگیرد. اگر جرج دبلیو بوش عراق را ویران کرد اوباما نیز شرایط تخریب سوریه را مهیا کرد. جرج دبلیو بوش افراط گر سیاسی بود واوباما نیز دچار تفریط سیاسی شده بود. اگر اولی در دوران ریاست جمهوری خود فجایع زیادی به بار آورد، دومی نیز در این زمینه کوتاهی نداشته است.