سایت هاشمی رفسنجانی و روزنامههای نزدیک به او، از همین حالا شعار اعتدال روحانی را برای خود مصادره کرده و اعتقاد دارند هاشمی رفسنجانی «نماد اعتدال» در کشور است. اما آیا هاشمی نماد اعتدال است. در این گزارش به این مساله پرداخته میشود.
بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی که خود را دارای نقشی بیبدیل در پیروزی همکارش در مرکز بررسیهای استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام میداند، فضای بیشتری برای تکاپو در عرصه سیاسی کشور پیدا کرده است. او که در اولین روزهای پس از انتخاب روحانی برای سرکشی از کار و فعالیتهای رییسجمهور منتخب، به دفتر کارش رفته بود، قرار است در طی 4 سال آینده نیز سایه خود را بر سر فعالیتهای دولت نگه دارد.
به همین دلیل هم هست که سایت هاشمی رفسنجانی و رسانههای نزدیک به او، از همین حالا شعار اعتدال روحانی را برای خود مصادره کرده و اعتقاد دارند هاشمی رفسنجانی «نماد اعتدال» در کشور است. این ادعا اما آنقدر دور از واقعیت است که بسیاری از رسانهها در همان روزی که این مسئله طرح شد، به خاطرات خود از دوران ریاستجمهوری هاشمی و همچنین کارنامه کاری او در دوران فتنه مراجعه کردند تا نشان دهند اعتدال مد نظر هاشمی چیزی جز افراط نیست.
اما افراطهای هاشمی در چه فضاها و در چه مسایلی رخ داد؟ نگاهی به کارنامه کاری چندین ساله هاشمی به عنوان رئیسجمهور ، رئیس مجلس و همچنین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نشان میدهد هاشمی نمیتواند خود را به عنوان نماد اعتدال به جوانان مطرح کند. در این گزارش به نمونههایی از افراط هاشمی رفسنجانی در دوران مختلف اشاره شده است :
*فضای بسته نقد مطبوعات به دولت
محسن رضایی در کتاب «رویارویی سوم و جهاداقتصادی» مینویسد که در دولت سازندگی فضای نقد و انتقاد کاملا بسته بود. اما این فضای بسته به چه دلیل به وجود امده بود؟ نزدیکان هاشمی بر این عقیده بودند که اگر دولت بخواهد کشور را به سمت سازندگی هدایت کند، باید دستش آزاد باشد فلذا رسانهها باید انتقادات خود را تعطیل کنند و یا به صورت خصوصی بدون اینکه انعکاس بیرونی داشته باشد، مسایل را با مسئولین در میان بگذارند.
با این حال واکنش هاشمی رفسنجانی به انتقاداتی که از او میشد مصداق بارز افراط در برخوردبا منتقد بود. بخشی از خاطره مرحوم عزتالله سحابی درباره عملکردآیت الله هاشمی رفسنجانی شاید مصداقی باشد برای اینگونه رفتارها.ماجرا از این قرار است که حدود 19 سال قبل یعنی در 23 خرداد 69، 23 نفر از اعضاء نهضت آزادی و افراد موسوم به ملی مذهبیها به دلیل انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت آقای هاشمی رفسنجانی و به دستور ایشان بازداشت شدند. سحابی که یکی از بازداشت شدگان سال 69 است میگوید: "ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونهای است که ما در انزوای کامل قرار گرفتهایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، 23 نفر را بازداشت کردند که یکی از آنها من بودم... بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: «رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم»
یکی دیگر از نمونههای برخورد تند با منتقدان هاشمی ماجرای برخورد با عباس عبدی بود که به دلیل انتقاد به دولت در روزنامه سلام، به حبس محکوم شد و بعد از گذراندن یازده ماه از دوران حبس خود، در نهایت در دادگاه تبرئه شد!
احمد توکلی نیز در دوران دولت کارگزاران که جزو پایهگذاران روزنامه رسالت بود، مقالاتی راجع به میزان بدهی دولت به بانک جهانی نوشت که این مقالات با انتقاد شدید هاشمی روبهرو شد. توکلی در این باره میگوید "غیر از این نوشتهها ، نامهای نیز نوشته و به مقام معظم رهبری دادم که آقای هاشمی برای من پیغام فرستاد که احمد آقا ! چرا این کارها را میکنی"؟
هاشمی رفسنجانی اخیرا نیز در دیداری که با مسئولان فصلنامه مطالعات بینالمللی داشته، گفته که "اصلاً هیچ موردی تا به حال مخصوصاً آن دورهای که رئیس جمهور بودم، موافق با زندانی سیاسی کردن هیچ کس نبودم. ما زندان را میشناختیم که چیست. بستن روزنامه برای من اصلاً یک تابو بود. مگر اینکه از دست من خارج بود".او یکبار دیگر نیز در سال 83 ادعاهای خود را تکرار کرده بود و بیان کرده بود "چندین مجله در زمان دولت من شکل گرفتند و این ناشی از فضای آزادی بود که دولت ایجاد کرده بود و هیچ وقت از طرف من به آنها تعرض نمیشد".
بعد از انتشار این مصاحبه و بیان این ادعاها از سوی هاشمی رفسنجانی، شورای سردبیری روزنامه «جهان اسلام» در توضیحاتی که به خبرگزاری مورد اشاره ارسال کرده بود، این ادعاهای رئیس دولت پنجم و ششم را رد کرد.
اعضای شورای سردبیری روزنامه جهان اسلام در این رنجنامه از فضای سنگینی که مسئولان دولتی(دولت موسوم به سازندگی) بر رسانههای منتقد حاکم کرده بودند، سخن گفتند و اعلام کردند که این روزنامه به دستور "اعضا و ریاست دولت سازندگی" توقیف شده بود."روزنامه جهان اسلام در حالی که در استقلال مالی کامل با تلاش مدیر مسئول محترم و سایر همکاران به لحاظ محتوا، شمارگان چاپ، توزیع، جذب آگهی و … به وضعیت مطلوبی رسیده بود، در غروب یکی از روزهای دهه فجر سال 73 با نامه مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد از انتشار بازماند."
در بخش دیگری از این رنجنامه تصریح شده بود: "از طریق برخی اعضای دولت اطلاع حاصل شد که موضوع عملکرد روزنامه جهان اسلام در جلسه دولت سازندگی مطرح شده و برخی وزرای غیر مرتبط درباره آن سخن گفته و ضرورت توقیف آن را در حضور رئیس دولت مورد تاکید قرار دادهاند. هنوز نمیدانیم که اعضا و ریاست محترم دولت سازندگی چگونه به خود اجازه دادند در مقام مدعیالعموم بنشینند. تاسف زمانی مضاعف میگردید که بسیاری از رسانهها بر اثر فضای سنگینی که حاکم بود، حاضر نمیشدند مراتب اعتراض و انتقاد دستاندرکاران روزنامه جهان اسلام را حتی به شکل خبری منعکس سازند".
شورای سردبیری روزنامه جهان اسلام در این نامه خود با اشاره به شکایت این روزنامه به دستگاه قضایی یادآور شده بود که دستگاه قضایی با اعلام اینکه هیات نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد اساساً حق چنین کاری نداشته، حکم به رفع توقیف روزنامه جهان اسلام داد؛ حکمی که به گفته گردانندگان این روزنامه، مسئولان وقت وزارت ارشاد تا آخرین لحظه حضور خود، در مقابل صدور و اجرای آن مقاومت کردند."
در آن زمان تعداد روزنامههای خصوصی بسیار اندک و ناچیز بود و اندک روزنامهها نیز در دست دولت بودند. به همین دلیل دولت از تریبون روزنامههای دولتی و همچنین نماز جمعه، فضای رسانهای کشور را به شدت تحت کنترل و اداره خویش داشت. شاید همین مسئله بود که باعث شد در سال 88 نیز هاشمی به سمت تریبون نماز جمعه برود و حمایت علنی خود از آشوبگران را در همین تریبون بیان کند. نماز جمعه معروف هاشمی بعد از حوادث انتخابات 88 که در آن دختران و پسران با کفش و بدون حجاب درست به نماز ایستاده بودند و صفوف نماز را به هم ریختند ، یکی دیگر از صحنههای افراطیگری هاشمی و اطرافیانش است. مسئلهای که باعث شد شخص دیگری جایگزین او برای امامت نماز جمعه تهران شود.
*افراط در اقدامات اقتصادی
توجه زیاد به مسایل توسعهای در دولت اول و دوم هاشمی رفسنجانی باعث شد بسیاری از اصول انقلاب و جدای از آن، اصول عدالت اجتماعی زیر سوال برود. سیاست تعدیل اقتصادی در واقع سیاست افراطیگری در عرصه اقتصاد کشور بود و به دلیل افراط در تاکید بر سیاستهای توسعهای بود که تورم تا 50 درصد افزایش پیدا کرد و دلار از 80 تومان زمان جنگ به 600 تومان رسید. کارشناسان اقتصادی زمان هاشمی که مبدع نظریه تعدیل اقتصادی بودند، اعتقاد داشتند اگر در فرآیند تعدیل 15 درصد کشور زیر چرخهای توسعه له شوند، اشکال ندارد زیرا این هزینه توسعه است.
افزایش هزینه توسعه و فشار آن بر روی اقشار مردم، در مطبوعات آن دوران نیز ظهور و بروز داشت. سعید حجاریان در روزنامه عصر ما در سال 74 مینویسد: این جمعیت کثیر(مردم) شاهدند که هر روز از قدرت خریدشان کاسته میشود و از معیارهای یک زندگی متعارف و انسانی فاصله میگیرند و به تعبیری ناچارند با یک چشم شاهد عملیات جراحی سنگینی باشند که به نام تعدیل روی پیکرشان صورت میگیرد و با چشم دیگر ثروتهای افسانهای منتفعین از سیاست مزبور را ببینند. چنین عملیات جراحی احتیاج به بیهوشی دارد و بخشی از لالاییهای امیدوارکننده و خوابکننده که سختیهای راه را سبک جلوه میدهد لازمه و مکمل سیاست تعدیل است اما تنها این امر کفایت نمیکند.
افراط در همسو شدن با برنامههای بانک حهانی برای اقتصاد کشور نیز سرانجام خوبی در پی نداشت. آنهم در حالیکه تمام کشورهایی که به این برنامهها عمل کرده بودند، هر کدام در قعر چاهی که خود برای اقتصادشان کنده بودند، گرفتار آمدند. برنامه بانک جهانی که از سوی قدرتهای بزرگ اقتصادی برای کشورهای جهان سوم نوشته شده بود، برای وابستگی هر چه بیشتر این کشورها به واردات و از بین بردن تولید داخلی آنها تدارک دیده شده بود.
ماهاتیر محمد رهبر مالزی بیان کرده بود که تا زمانی که کشورش از این برنامهها استفاده میکرد، هر روز با بحران جدیدی در مسایل اقتصادی رو به رو میشد اما بعد از مدتی با تولید برنامههای بومی شده اقتصاد کشور، توانستند از این بحران عبور کنند. برنامه اول توسعه براساس مقتضیات اقتصادی کشور برنامهریزی شده بود اما هاشمی آن را اجرا نکرد و به جای آن، از آن به بعد با برنامههای توسعهای که در سازمان مدیریت و برنامهریزی بر اساس مدل بانک جهانی ارائه میشد، کشور را به سمت وابستگی فوقالعاده به واردات و از بین رفتن تولید داخل هدایت کرد و کار را به جایی رساند که دولتهای پس از او و حتی دولت احمدینژاد، 20 سال بعد نیز بدهیهای خارجی که زمان هاشمی به وجود آمده بود راپرداخت کردند.
در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد نیز یکبار دولت بدون اطلاع، از حساب بانکها منابعی را که گفته میشد برای پرداخت یارانهها در نظر گرفته شده، برداشت کرد اما به سرعت این مسئله در مجلس و رسانهها پیگیری شد و جلوی این کار گرفته شد اما در زمان هاشمی نه تنها در رسانهها به این مطلب پرداخته نشد بلکه خود مجلس که نهادی نظارتی است، ماهها بعد متوجه این امر شد که دولت بدون اطلاع از حساب بانکها برداشتهایی انجام داده است.
همین روند در دولت خاتمی نیز ادامه پیدا کرد و نوشتن برنامههای توسعهای بر اساس کتابهای بانک جهانی تا جایی پیش رفت که برنامه چهارم توسعه کپی غبر قابل انکاری از توصیههای بانک جهانی شد و زمانی که رسانهها این مسئله را مطرح کردند، رییس وقت سازمان مدیریت و برنامهریزی این کتاب را که درکتابخانهها و در بین نمایندگان توزیع شده بود، از سطح کشور و از بین نمایندگان جمع آوری کرد و از بین برد.
هاشمی اما خود در اواخر دورهاش اعتراف کرد که آنقدر سرگرم توسعه و سازندگی بوده است که به فرهنگ نپرداخته و تمرکز بر مسایل سازندگی داشته است.
*افراطی به نام «تربیت مدیران اشرافی»
دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی معروف به دوره تربیت مدیرانی است که بیش از هر چیز دیگری تنها به اشرافیت علاقه داشتند. گرچه به ظاهر ثبات مدیریتی در کشور حاکم بود اما این ثبات به معنای متورم شدن منابع مالی کشور در دست عدهای خاص بود. .یادگار امام (ره) در اردیبهشت ماه سال 70 در گفتوگو با کیهان در این باره گفته بود:«متاسفانه تجمل، زیبایی پرستی و رفاهزدگی و افراط در مهمانیهای آنچنانی به حدی است که اگر بخواهیم به سالهای قبل از فوت امام بازگردیم، کار بس مشکلی در پیش داریم. شما سری به وزارتخانهها بزنید، گلدانهای گلهای زینتی که از مال مردم فقیر تهیه میشود را ببینید. میز و صندلیها دیگر میز و صندلیهای اول انقلاب نیست. سفرهها دیگر آن سفرهها نیست. ریخت و پاشها به قدری است که دل هر کسی را به درد میآورد . اینها هم برای این است که شعارهای انقلاب را جدی نگرفتهایم.»
*افراط در سیاست خارجی
هاشمی رفسنجانی که اعتقاد داشت بعد از جنگ ایران و عراق، ایران در انزوای کامل بینالمللی به سر میبرد، سعی در تنشزدایی با دنیای غرب داشت اما این سیاست به تندرویهایی در زمینه زیر پا گذاشتن حقوق ملت ایران منتج شد که در نهایت با مخالفت رهبر انقلاب این اعمال اجرایی نشد. یکی از این برنامهریزیها، مطرح شدن مصوبهای در شورای عالی امنیت ملی بود. هاشمی در شورای عالی امنیت ملی مصوبهای را مطرح کرد که بر اساس آن ایران باید برای عادی سازی روابط با امریکا اقدام کند..
البته پیش از این جریان نیز هاشمی ماجرای مک فارلین را در کار نامه خود داشت. ماجرایی که درست در نقطه اوج جنگ با ورود مک فارلین مشاور ویژه رئیسجمهور آمریکا شکل گرفت و باعث شد ایران از لحاظ دیپلماتیک در منطقه با خسارتهای غیر قابل جبرانی رو به رو شود.
شعار هاشمی در زمان ریاستجمهوریاش، شعار تنشزدایی با کشور های غربی و به خصوص امریکا و اروپا بود اما این سیاست تنشزدایی در نهایت به جایی ختم نشد زیرا تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده هر گاه ایران تمایل به برقراری رابطه با امریکا و تنشزدایی با این کشور و یا کشورهای اروپایی داشته، ماجراهایی به وقوع پیوسته و حلقه فشارها علیه ایران آنقدر بسته شده که در نهایت به مسایلی مانند دادگاه میکونوس و خروج سفرای اروپایی از کشور در زمستان سال 75 ختم شده است.
*افراطی گری اطرافیان
به جرات میتوان گفت اگر هاشمی امروز اعتقاد دارد نماد اعتدال است، به این دلیل است که شاید خود را از عملکرد و رفتار و سخنان اطرافیان و حتی خانواده خویش مبرا میداند. چرا که اگر نگاهی به عملکرد این افراد داشت، به خوبی برایش روشن میشد که افراد نزدیک به او تا چه حد افراطگرایی را سرلوحه کار خویش قرار دادهاند. این اعتقادات تا جایی پیش رفت که در نهایت به طرح مادامالعمر کردن دوران ریاستجمهوری هاشمی منجر شد؛ طرحی که نه از طرف شخص رییسجمهور سابق، بلکه از طرف اطرافیان وی در رسانهها مطرح شد.
اما فرزندان نماد اعتدال چه افراطیهایی داشتهاند؟فائزه هاشمی دختر کوچک آیتالله، در راهپیماییها و آشوبهای فتنه 88 حضور داشت. او یک روز به بهانه خوردن ساندویچ درمیدان آزادی در حال مصاحبه با خبرنگاران خارجی در طول مسیر راهپیمایی آشوبگران دیده میشد و روز دیگری به بهانه خرید در میان آشوبگران روز عاشورا. بارها نیز در گفتوگو با رسانههای ضد انقلاب، بدترین توهینها را به مسئولان رده بالای نظام داشته است.
مهدی هاشمی نیز که متهم به ارتباط با ضد انقلاب خارج از ایران و همچنین زمینهسازی برای آشوبهای بعد از انتخابات 88 است، همچنان در نوبت است تا به پروندهاش رسیدگی شود و این جدای از ماجراهای مربوط به فساد اقتصادی رخ داده در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت است که تا چندی پیش پروندهاش در رسانهها باز بود. ماجرای استاتاویل نیز در همان زمان از جمله مفاسد اقتصادیای بود که بارها در محاکم قضایی اروپایی بررسی و عاملان خارجی آن مجازات شدند و در ایران هنوز این پرونده به نتیجه خاصی نرسیده و عاملان آن مشخص نیستند.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی و گفته معروفش در روز رایگیری انتخابات سال 88 نیز هیچ گاه از یادها نخواهد رفت. او بود که برای اولین بار مطرح کرد "اگر موسوی رای نیاورد مردم باید به خیابانها بریزند".
*وارونه جلوه دادن فضای کشور
وارونه نشان دادن فضای کشور را هم میتوان به نزدیکان هاشمی اما با چراغ سبز او مرتبط دانست. پسران هاشمی رفسنحانی که وظیفه جمعآوری و تدوین خاطرات حاج آقارا بر عهده دارند و سایت او را نیز اداره میکنند، ادعاهای زیادی را براساس صحبتهای پدرشان مطرح کردهاند که این نیز جای تعجب دارد. سایت هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 84 و همچنین 88 پروژه بنیصدریزاسیون کردن احمدینژاد را در پیش گرفت و هر چند ماه یکبار با بحرانی خواندن فضای کشور، ادعا کرد زمان دولت هاشمی فضا چنین بود و چنان بود.
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی نیز شخصا بارها وضعیت کشور در دوران احمدینژاد را بحرانی خواند و با وضعیت ایران پس از جنگ مقایسه کرد.
سایت او همچنین ادعا میکرد هاشمی با رهبر انقلاب کاملا هماهنگ بوده است در صورتی که رهبر انقلاب بارها در همان زمان از دولت گلایه کردند که در مسئله تجاوز فرهنگی، برنامهریزی برای عدم اتکا به درامدهای نفتی و بومی کردن علوم انسانی و عدم سازش یا قدرتهای استکباری کاری انجام نداده است.
*فتنه 88 ملاک بارز افراطگرایی
آیا حامی افرادی که فتنه پس از انتخابات سال 88 را به وجود آوردند، میتواند نماد اعتدال باشد؟ هاشمی رفسنجانی صراحتا در نماز جمعه از فتنهگران حمایت کرد.. برخی فتنهگران و آشوبگران پس از انتخابات در نماز جمعه معروف او شرکت کرده و این مراسم را به رژه تبلیغاتی خود در خیابانها تبدیل کردند. نامه بدون سلام و والسلام هاشمی به رهبر انقلاب بود که موج گسترده حملات رسانههای غربی به رهبر معظم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را به سمت ایران سرازیر کرد و البته حضور و حمایت وی از سران فتنه 88 نیز بر کسی پوشیده نیست و هم اکنون به انحاء مختلف ادامه دارد .
هاشمی امروز و در سن 79 سالگی هم رگههایی از رفتارهای گذشته خود را حفظ کرده. او در حالی که همچنان بر گفتهها و عملکرد خود در جریان فتنه 88 پابرجاست، به دلیل پیروزی نزدیکانش در انتخابات، بیان میکند که در انتخابات تقلبی صورت نگرفته است. این در حالیست که هاشمی همان فردی است که از بعد از انتخابات مجلس ششم در هر انتخاباتی شرکت کرد، بازنده شد و فردای همان روز اعلام کرد در آن انتخابات تقلب شده است.
بسیاری بر این عقیدهاند که مطرح شدن ماجرای احتمال تقلب در انتخاباتها از همان ادعای هاشمی در انتخابات مجلس ششم آغاز شد. در انتخاباتی که بعد از ناکامی، هاشمی در نامهای گمانه تقلب را بیان و همه را به خدا واگذار کرد!